شنیدم دختر رز را ز محفل از صائب تبریزی غزل 6250

صائب تبریزی

آثار صائب تبریزی

صائب تبریزی

شنیدم دختر رز را ز محفل کرده ای بیرون

1 شنیدم دختر رز را ز محفل کرده ای بیرون به جان خود بگو جانا که از دل کرده ای بیرون؟

2 اگر در پرده فانوس، اگر در غنچه می بینم تو از شوخی سری از جیب محمل کرده ای بیرون

3 همیشه مردم چشم من از خون جگر پوشد لباسی را که پنداری ز بسمل کرده ای بیرون

4 دم عیسی به استقبال روحت جان فشان آید گر از خود جامه آلوده گل کرده ای بیرون

5 نرفتی نعره واری راه و خرسندی چنان صائب که پنداری سر از انجام منزل کرده ای بیرون

عکس نوشته
کامنت
comment