-
لایک
-
ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 ز خود برآمده ام، با سفر چه کار مرا؟ بریده ام ز جهان، با ثمر چه کار مرا؟
2 درین جهان به مرادی کز آن جهان طلبند رسیده ام، به جهان دگر چه کار مرا؟
3 چو خاک شد شکرستان به مور قانع من به تنگ گیری شهد و شکر چه کار مرا؟
4 بود ز گریه خود فتح باب من چون تاک به ابرهای پریشان سفر چه کار مرا؟
5 خوشم چو غنچه پیکان به کار بسته خود به انتظار نسیم سحر چه کار مرا؟
6 چو هست باده بی دردسر مر از خون به جام باده پر دردسر چه کار مرا؟
7 کمال آینه ساده است حیرانی به حرف بی اثر و با اثر چه کار مرا؟
8 چنین که سنگ ملامت گرفت اطرافم دگر چو کبک به کوه و کمر چه کار مرا؟
9 علاج رخنه ملک است کار پادشهان به رخنه دل و چاک جگر چه کار مرا؟
10 بس است عرفی، همداستان من صائب به نغمه سنجی مرغ سحر چه کار مرا؟