- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 نه ذوق صحبت و نه میل گفتگو دارم لبی خموشتر از گوش آرزو دارم
2 معاشران همه در پای خم ز دست شدند منم که بر سر خود دست چون سبو شدم
3 چه خنده های نمایان زبان زخمم کرد هزار حلقه فزون جنگ با رفو دارم
4 ز بس که تند ز پهلوی محتسب گذرم گمان برد که مگر سرکه در کدو دارم
5 دهن گشودن من از خمار خاموشی است گمان برند که من ذوق گفتگو دارم
6 به بخشش فلک پست دل نمی بندم خبر ز عادت طفل بهانه جو دارم
7 دمید صبح و نشدتر دماغ من صائب دل پری ز تهیدستی سبو دارم