ز خال روز سیاهی که داشتم از صائب تبریزی غزل 5717

صائب تبریزی

آثار صائب تبریزی

صائب تبریزی

ز خال روز سیاهی که داشتم دارم

1 ز خال روز سیاهی که داشتم دارم ز زلف رشته آهی که داشتم دارم

2 رسید اگر چه به پایان چو شمع هستی من ز اشک و آه سپاهی که داشتم دارم

3 تو داد وعده خلافی بده به خاطر جمع که من همان سر راهی که داشتم دارم

4 درین بهار که یک سبزه زیر سنگ نماند ز زیر بال پناهی که داشتم دارم

5 چه سود ازین که سرم چون حباب رفت به باد ز فکر پوچ کلاهی که داشتم دارم

6 به وصل گمشده خود رسید هر بی چشم منم که چشم به راهی که داشتم دارم

7 ز خرمن است چه حاصل دل حریص مرا که چشم بر پر کاهی که داشتم دارم

8 به رو اگر چه گناه مرا نیاوردند ز انفعال گناهی که داشتم دارم

9 ز خوان وصل نشد سیر دیده ام صائب گرسنه چشم نگاهی که داشتم دارم

عکس نوشته
کامنت
comment