- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 هوش از نظر به نرگس مستم گرفته اند چون ساغر اختیار ز دستم گرفته اند
2 مهر خموشیم که ز آیینه طلعتان چندین تهیه بهر شکستم گرفته اند
3 در دل نهان چگونه کنم داغ عشق را صد بار بیش برگه ز دستم گرفته اند
4 دیوار پست را خطر از موج فتنه نیست زان مانده ام به جای که پستم گرفته اند
5 آن گوهرم که آبله سان اهل روزگار بر روی دست بهر شکستم گرفته اند
6 چون تاک حفظ گریه مستانه چون کنم دست سبوی باده ز دستم گرفته اند
7 خورشید پیش پای نبیند ز تیرگی در کوچه ای که شمع ز دستم گرفته اند
8 نه توبه بهارم و نه چهره خزان چون در میان برای شکستم گرفته اند
9 صائب جواب آن غزل کاظماست این داغم ازین که شیشه ز دستم گرفته اند