1 من از گلبانگ رنگین روی گلهای چمن دارم عقیق نامدارم حق شهرت بر یمن دارم
2 اگر بیرون نمی آیم ز خلوت نیست بی صورت سخن رو در من آورده است و من رو در سخن دارم
3 کجا همسنگ با من می شود مجنون بیجوهر که من سنگ فسان از بیستون چون کوهکن دارم
4 نمی گردد حجاب نور وحدت پرده کثرت نظر بر شمع چون پروانه من از انجمن دارم
5 ز آب زندگانی تازه دارد جان خشکم را عقیق آبداری کز خموشی در دهن دارم
6 از آن بوی پیراهن به یاد یوسفم قانع که چشمی نیست در دنبال این نعمت که من دارم
7 ز غربت دیگران را داغ اگر بر دل بود صائب به دل چون لاله من داغ غریبی در وطن دارم
دیدگاهها **