- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 چشم دارم که مه نو سفرم باز آید روشنی بخش چراغ نظرم باز آید
2 چون صدف مشرق خمیازه شده است آغوشم به امیدی که گرامی گهرم باز آید
3 نفس پا به رکابم دم عیسی گردد اگر آن مایه جانها ز درم باز آید
4 به پر کاغذی از آتش هجران گذرم نامه در دست اگر نامه برم باز آید
5 به تماشای سر زلف تو عقل از سر من نه چنان رفت که دیگر به سرم باز آید
6 صائب از عمر گرامی گروی می گیرم اگر آن سرو خرامان ز درم باز آید