- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 لب خموش و زبان گزیدهای دارم چو بوی گل نفس آرمیدهای دارم
2 سبک رکاب نیم همچو رنگ بیجگران سلاح جنگ عنان کشیدهای دارم
3 چو آفتاب خموشم به صدهزار زبان نه همچو صبح دهان دریدهای دارم
4 کمند وحدت من چار موجه دریاست ز بار درد، دل آرمیدهای دارم
5 چو تاک، هرزه مرس نیست آب دیده من سرشک پای به دامن کشیدهای دارم
6 سر من از رگ سودا شده است خامه موی همیشه در خم زلف خمیدهای دارم
7 به سایه پر و بال هما نمیلرزم سر به جیب قناعت کشیدهای دارم
8 سزای بیادبان را به من حوالت کن که شست صاف و کمان کشیدهای دارم
9 ز آفتاب قیامت نمیروم از جای سپند آتشرخسار دیدهای دارم
10 ز خانه گر چه چو مژگان نرفتهام بیرون چو اشک نام به عالم دویدهای دارم
11 مپرس حال دل از تیغ غمزهاش صائب بهل که آبله خار دیدهای دارم