کعبه مقصود را در نقطه از صائب تبریزی غزل 5350

صائب تبریزی

صائب تبریزی

صائب تبریزی

کعبه مقصود را در نقطه دل یافتم

1 کعبه مقصود را در نقطه دل یافتم چون ز خود بیرون روم اکنون که منزل یافتم

2 گوشه ای و توشه ای می خواستم از روزگار غنچه گشتم هر دو را بی منت از دل یافتم

3 تا فشاندم آستین بی نیازی بر جهان دست خود در گردن مطلب حمایل یافتم

4 از کرم در یوزه نام است مطلب خلق را دستگاه جود را دامان سایل یافتم

5 خضر با عمر ابد از چشمه حیوان نیافت آنچه من در یک دم از شمشیر قاتل یافتم

6 هیچ نقدی نیست در میزان بینایی تمام بود از ناقص عیاری هر چه کامل یافتم

7 دامن دشت جنون ارزانی مجنون که من لیلی خود را نهان درپرده دل یافتم

8 نیست از حق ناشناسی خواهش دنیای من توشه راه حق از دنیای باطل یافتم

9 از گرفتاران این گلشن چه می پرسی که من همچو سرو آزادگان را پای در گل یافتم

10 صائب افتادم ز راه بدگمانی درگناه نفس خود را تا به کار خیر مایل یافتم

عکس نوشته
کامنت
comment
بنر