تمتع با کمال قرب از آن از صائب تبریزی غزل 5585

صائب تبریزی

آثار صائب تبریزی

صائب تبریزی

تمتع با کمال قرب از آن رعنا نمی‌بینم

1 تمتع با کمال قرب از آن رعنا نمی‌بینم که زیر پا نبیند یار و من بالا نمی‌بینم

2 مگر از دور گرد محمل لیلی نمایان شد؟ که از مجنون اثر در دامن صحرا نمی‌بینم

3 کمینگاه نگاه حسرت آلودی است هر مویم اگر در چهره محجوب او رسوا نمی‌بینم

4 فرامش وعده من گر نه مکری در نظر دارد چرا امروز ذوق از وعده فردا نمی‌بینم؟

5 به راهم خار ریزد خصم کوته‌بین، نمی‌داند که من چون شعله بی‌باک پیش پا نمی‌بینم

6 چه حاصل زین که چون پرگار پای آهنین دارم؟ چو من راه نجات از گردنش بی‌جا نمی‌بینم

7 به درد و داغ غربت زان نهادم دل که چون گوهر گشاد این گره از ناخن دریا نمی‌بینم

8 من و دامان شب، کامروز در آفاق دامانی که داد من دهد، جز دامن شب‌ها نمی‌بینم

9 نگاه عجز تیغ بد گهر را تیزتر سازد فلک گر تیغ بارد بر سرم بالا نمی‌بینم

10 ربوده است آنچنان فکر و خیال او مرا صائب که پیش پا به چندین دیده بینا نمی‌بینم

عکس نوشته
کامنت
comment