به سینه تخم امیدی چو شوره از صائب تبریزی غزل 5944

صائب تبریزی

آثار صائب تبریزی

صائب تبریزی

به سینه تخم امیدی چو شوره زار ندارم

1 به سینه تخم امیدی چو شوره زار ندارم ستاره سوخته ام چشم بر بهار ندارم

2 چو درد و داغ محبت درین قلمرو وحشت بغیر گوشه دل هیچ جا قرار ندارم

3 گذشته است ز منصور پایه سخن من سر جدال به هر طفل نی سوار ندارم

4 عنان سیر مرا شوق بیقرار که دارد؟ که همچو ریگ روان هیچ جا قرار ندارم

5 خجل ز رهزن این وادیم که در همه عالم چو گردباد لباسی به جز غبار ندارم

6 گرم به چرخ برآرد، ورم به خاک سپارد دماغ شکر و شکایت ز روزگار ندارم

7 هزار حلقه فزون جنگ با نسیم نمودم هنوز راه در آن زلف تابدار ندارم

8 عبیر پیرهن گوهرست گرد یتیمی به دل غباری ازان خط مشکبار ندارم

9 (بود چو تیغ ز من آب لاله زار شهادت چه شد به ظاهر اگر نم به جویبار ندارم؟ )

10 گذشتیم از سر ناموس و اعتبار چو صائب هنوز در نظر عشق اعتبار ندارم

عکس نوشته
کامنت
comment