آن قدر ندارم که سزاوار از صائب تبریزی غزل 5903

صائب تبریزی

آثار صائب تبریزی

صائب تبریزی

آن قدر ندارم که سزاوار تو باشم

1 آن قدر ندارم که سزاوار تو باشم آن به که گرفتار گرفتار تو باشم

2 خورشید درین ره بود از آبله پایان من کیستم آخر که طلبکار تو باشم؟

3 غیر از کف افسوس مرا برگ دگر نیست آخر به چه سرمایه خریدار تو باشم؟

4 یک فاخته سرو تو این طارم نیلی است من در چه شمارم که هوادار تو باشم؟

5 زان پاکتر افتاده ترا دامن عصمت کز دیده تر شبنم گلزار تو باشم

6 من کز رخ خورشید نظر را ندهم آب قانع به نگاه در و دیوار تو باشم

7 معراج من این بس که چو خار سر دیوار از دور تماشایی گلزار تو باشم

8 چون آب دهم چشم خود از چشمه کوثر؟ من کز دل و جان تشنه دیدار تو باشم

عکس نوشته
کامنت
comment