-
لایک
-
ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 مدتی صبر چو زنجیر به زندان کردم تا نظر باز به روی مه کنعان کردم
2 تا ز یاقوت لب او نظری دادم آب ریگ این بادیه را لعل بدخشان کردم
3 تا مرا کعبه مقصود به بالین آید سالها بستر خود خار مغیلان کردم
4 سوخت چون لاله نفس در جگر خونینم قطع این وادی خونخوار نه آسان کردم
5 روز عمرم به شب تیره مبدل گردید تا شبی روز در آن زلف پریشان کردم
6 تا سر زلف تو چون شانه به دستم آمد دست در گردن صد زخم نمایان کردم
7 شورش عشق مرا گرد جهان گردانید سیر این بحر به بال و پر طوفان کردم
8 ابرا ین بادیه در شوره زمین می گردد حیف و صد حیف ز تخمی که پریشان کردم
9 چه ضرورست به دامان بهار آویزم؟ من که سیر چمن از چاک گریبان کردم
10 لله الحمد که بعد از سفر حج صائب عهد خود تازه به سلطان خراسان کردم