صائب تبریزی

صائب تبریزی

صائب تبریزی
صائب تبریزی

با صد زبان چو غنچه گل بی از صائب تبریزی غزل 5797

غزل 5797 ام از 9863 غزلیات

با صد زبان چو غنچه گل بی زبان شدم

1 با صد زبان چو غنچه گل بی زبان شدم تا پرده دار خرده راز نهان شدم

2 چون ماه مصر، قیمت من خواست عذر من گر یک دو روز بار دل کاروان شدم

3 از خار راه من گل امید می دمد اکنون که همچو سیل به دریا روان شدم

4 سیلاب من کجا به محیط بقا رسد؟ زینسان که از غبار علایق گران شدم

5 افتاد حرف من به زبان چون دهان یار هر چند بیشتر ز نظرها نهان شدم

6 هرگز شکوفه ام به ثمر بارور نشد چون صبح اگر چه پیر درین بوستان شدم

7 چون خار دلشکسته درین بوستانسرا شرمنده نسیم بهار و خزان شدم

8 در موسمی که بال برآرد ز لاله سنگ چون بیضه پا شکسته درین آشیان شدم

9 درد طلب به مرگ ز من دست بر نداشت آخر چو موج کشتی ریگ روان شدم

10 رضوان نداشت منصب دربانی بهشت روزی که من ریاض ترا باغبان شدم

11 تا شد قبول پیر خرابات خدمتم صائب امیدوار به بخت جوان شدم

عکس نوشته
کامنت

سوالات متداول درباره شعر با صد زبان چو غنچه گل بی زبان شدم

شاعر شعر با صد زبان چو غنچه گل بی زبان شدم چه کسی است ؟

شاعر شعر با صد زبان چو غنچه گل بی زبان شدم صائب تبریزی می باشد.

شعر با صد زبان چو غنچه گل بی زبان شدم در چه دوره‌ای سروده شده است؟

این شعر در قرن 11 سروده شده است.

قالب شعر با صد زبان چو غنچه گل بی زبان شدم چیست ؟

قالب شعر با صد زبان چو غنچه گل بی زبان شدم غزل است

مضمون اصلی شعر با صد زبان چو غنچه گل بی زبان شدم چیست؟

این شعر در دسته‌بندی شعر شاد, شعر فارسی, شعر کوتاه, طبیعت, عارفانه, عاشقانه, غمگین, مرگ, می‌نوشی قرار دارد و مضمون اصلی آن شعر شاد, شعر فارسی, شعر کوتاه, طبیعت, عارفانه, عاشقانه, غمگین, مرگ, می‌نوشی است.
بنر