- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 محوم چنان که در دل تنگم اراده نیست در شیشه ام ز جوش پری جای باده نیست
2 از خود سفر کنم به امید کدام راه؟ جز موجه سراب درین دشت جاده نیست
3 بالاترست از حرکت رتبه سکون آب روان به صافی آب ستاده نیست
4 دل ساده کن ز نقش که در روز بازخواست پروانه نجات به جز لوح ساده نیست
5 پیشانی گشاده ز آفات ایمن است چون شیشه جام را خطر از جوش باده نیست
6 در تنگنای بیضه پر و بال عاجزست در زیر آسمان دل و دست گشاده نیست
7 در وصل از فراق چه داند چه می کشم هر کس که در وطن به غریبی فتاده نیست
8 راضی شدن به پایه دون پست فطرتی است هر کس به خر سوار نگردد، پیاده نیست
9 صائب به قدر سوز جگر آب اگر دهند بحر محیط از دهن ما زیاده نیست