1 به صورت گر چه بر رخسار مه رویان نظر دارم ولی در عالم معنی نظر جای دگر دارم
2 نباشد ننگ اگر عاجز کشی ارباب همت را به آهی می توانم چرخ را از پیش بردارم
3 ز مشت خاک آتشدست من دامن کشان مگذر که چون خشت خم می فتنه ها در زیر سر دارم
4 گره وا می کنم از کار مردم، دست شمشادم نه سروم کز رعونت دست دایم بر کمر دارم
5 به خاموشی ز سر وا می کند شور قیامت را سر شوریده ای کز فکر او در زیر پر دارم
6 چه خواهم کرد با گرداب این بحر خطر صائب چو من از گردش چشم حبابی صد خطر دارم
دیدگاهها **