- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 چند بر کوردلان جلوه دهم معنی را؟ پیش دجال کشم مایده عیسی را
2 در دیاری که ز ارباب تمیزست ز کام غنچه آن به که کند مهر، لب دعوی را
3 سوزنی گر نکشد سرمه بینش در چشم نتوان عیب نمودن نفس عیسی را
4 خصم انگشت چرا بر سخن من ننهد؟ بر سر چوب بود حس بصر، اعمی را
5 هر که با خود دو گواه از رگ گردن دارد می برد پیش، دو صد دعوی بی معنی را
6 نتوان بر سخن روشن من پرده کشید چه غم از موجه نیل است کف موسی را؟
7 صائب از تیرگی بخت سخن شکوه مکن کز سیه خانه گزیری نبود لیلی را