-
لایک
-
ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 چند چون طفل ز انگشت کسی شیر کشد؟ ز استخوان چند کسی ناز طباشیر کشد؟
2 شوخی حسن نماند به ته پرده شرم برق را ابر محال است به زنجیر کشد
3 صدف ما به رگ ابر دهن وا نکند زخم ما آب ز سرچشمه شمشیر کشد
4 نتواند سخن عشق کشید از من، غیر بیجگر طعمه چسان از دهن شیر کشد؟
5 به خرابی چو توان گشت ز سیلاب ایمن چه ضرورست کسی منت تعمیر کشد؟
6 هرکه داند کرم از عفو چه لذت دارد خجلت جرم ز ناکردن تقصیر کشد
7 خواب سودازدگان مشق جنون است تمام از معبر چه کسی منت تعبیر کشد؟
8 گره رشته بود مانع جولان گهر دل چسان پای ازان زلف گرهگیر کشد؟
9 نیست چون دامن صحرای طلب را پایان به چه امید کسی زحمت شبگیر کشد؟
10 می شود رزق کمان دست نوازش صائب گرچه بر خاک هدف را کشش تیر کشد