1 تا به کی افتم و تا چند بپا برخیزم؟ من که افتادنی ام چند زجا برخیزم؟
2 من که تا خاستم از خاک، به خون افتادم در قیامت دگر از خاک چرا برخیزم؟
3 چون لب خشک صدف تشنه آب گهرم نه حبابم که پی کسب هوا برخیزم
4 من که از پستی طالع به زمین بستم نقش نیست امید که در روز جزا برخیزم
5 نه سرو برگ غریبی، نه سرانجام وطن به چه طاقت بنشینم، به چه پا خیزم؟
6 چاره غفلت من صور قیامت نکند این نه خوابی است که از وی به صدا برخیزم
7 خاک بادا به سر همت مردانه من اگر از خاک به اقبال هما برخیزم
8 قدمی بر سر خاکم بر زیارت بگذار تا ز خواب عدم آغوش گشا برخیزم
9 من که گم کرده خود یافتم اینجا صائب دیگر از کوی خرابات چرا برخیزم؟