- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 تا به کی در ته زنگار بود خنجر ما؟ چند باشد چو زره زیر قبا جوهر ما؟
2 لاله با دامن صحرای قیامت چه کند؟ فارغ از داغ بود سینه غم پرور ما
3 نیست امروز به جمعیت ما سوخته ای بال پروانه بود یک ورق از دفتر ما
4 گریه بر حال کسان بیشتر از خود داریم بر مراد دگران سیر کند اختر ما
5 می زند شورش ما هر دو جهان را بر هم نشود کوه غم یار اگر لنگر ما
6 جگر سوخته ماست نهانخانه عشق آتش طور بود در ته خاکستر ما
7 دشمن از صحبت ما کامروا می خیزد نیست چون شمع درین انجمن از ما سر ما
8 آرزو در دل غم دیده ما آه شود رگ خامی برد از عود برون مجمر ما
9 از پریخانه چین باج ستاند فانوس ریخت تا در قدم شمع تو بال و پر ما
10 گریه شادی ما تلخ نگردد صائب آسمان شیشه خود گر شکند بر سر ما