تا چند به روزن نرسد نور از صائب تبریزی غزل 5907

صائب تبریزی

آثار صائب تبریزی

صائب تبریزی

تا چند به روزن نرسد نور چراغم؟

1 تا چند به روزن نرسد نور چراغم؟ رنگین نشود پنبه ز خونابه داغم

2 هر چند که چون ذره ندارم به جگر آب از چشمه خورشید خورد آب، دماغم

3 وقت است که بر تن بدرم اطلس افلاک از جامه فانوس به تنگ است چراغم

4 در کنج قفس چند دل خویش توان خورد؟ شبنم زده گردید لب گل ز سراغم

5 غماز نباشد لب زخم جگر من بیرون نرود بوی گل از رخنه باغم

6 میخواره ام و تشنه یاران موافق هر جا گل ابری است بود پنبه داغم

7 این آن غزل خواجه نظیری است که می گفت فصلی نگذشته است ز سر سبزی باغم

عکس نوشته
کامنت
comment