- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 چگونه درد خود از مردمان نهان دارم که از شکستگی رنگ ترجمان دارم
2 نمانده است مرا در بساط جز آهی هزار دشمن و یک تیر در کمان دارم
3 سراب را ز جگر تشنگان بادیه نیست خجالتی که من از روی میهمان دارم
4 به مرگ قطع امید از خدنگ او نکنم هنوز صبح امیدی ز استخوان دارم
5 گناهکار ندارد ز آیه رحمت توقعی که من از خط دلستان دارم
6 سر نیاز مرا پایمال ناز مکن که حق سجده بر آن خاک آستان دارم
7 اگر به دامن یوسف نمی رسد دستم به این خوشم که سر راه کاروان دارم
8 درین بهار که دادم به دست عقل عنان هزار سلسله دیوانگی زیان دارم
9 شکفتگی طلبم صائب از دل پر شور ز شوره زار تمنای زعفران دارم