- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 نعل در آتش گذارد روی گرمت بوس را زخمی دندان کند لعلت لب افسوس را
2 ناله و افغان من از لنگر تمکین اوست بت ز خاموشی به فریاد آورد ناقوس را
3 خط چنین گر تنگ سازد بر دهانش جای بوس می کند گنجینه گوهر کف افسوس را
4 گردش نه آسمان از آه آتشبار ماست شمع می آرد به چرخ از دود خود فانوس را
5 دیدن گل از قفس، بارست بر مرغ چمن رخنه زندان کند دلگیرتر محبوس را
6 سر ز دنبال خودآرا بر ندارد چشم شور محضر قتل است حسن بال و پر طاوس را
7 دیده ای کز مو شکافی پرده سوز غفلت است خانه صیاد داند خرقه سالوس را
8 صاحبان کشف بیقدرند در درگاه حق نیست صائب پیش شاهان رتبه ای جاسوس را