نگه چون شمع درگیرد ز روی از صائب تبریزی غزل 6772

صائب تبریزی

آثار صائب تبریزی

صائب تبریزی

نگه چون شمع درگیرد ز روی روشن ساقی

1 نگه چون شمع درگیرد ز روی روشن ساقی ید بیضا شود دست از بیاض گردن ساقی

2 دماغ عیش می گردد دو بالا می پرستی را که در هر ساغری چیند گلی از گلشن ساقی

3 خراب گردش ساغر به حال خویش می آید مبادا هیچ کس بیخود ز چشم پرفن ساقی

4 اگر می نیست ساقی را مهل از پای بنشیند که بیش از دور ساغر نشائه بخشد گشتن ساقی

5 مرا آن روز از پستی برآید اختر طالع که سر بیرون کنم چون تکمه از پیراهن ساقی

6 رفیق راه دور بیخودی شایسته می باید مده در منتهای مستی از کف دامن ساقی

7 چراغ بی فروغ صبح را ماند ز لرزانی بیاض گردن مینا، نظر با گردن ساقی

8 غم عالم نمی گردد به گرد میکشان صائب مشو تا می توانی دور از پیرامن ساقی

عکس نوشته
کامنت
comment