- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 هر چند ترا دیده بدکرد زمن دور درکنج قفس نیست زگل مرغ چمن دور
2 با تلخی غربت چه کند مصرشکرخیز؟ از بهرعزیزی نتوان شدزوطن دور
3 درکوثر اگرغوطه زند تشنه برآید هرسوخته جانی که شد ازچاه ذقن دور
4 درخانه نشینی نتوان نام برآورد گمنام عقیقی که نگرددزوطن دور
5 گر مورکند تکیه گه از دست سلیمان بسیار مدانید زاعجاز سخن دور
6 شد موی سرش پاک سفید از غم هجران تانافه شد از ناف غزالان ختن دور
7 خوردند به کف آب زچاه اهل توکل برتشنه ما آب شد از دلو رسن دور
8 هر چند بود درته پیراهن من یار چون جامه فانوسم ازان سیم بدن دور
9 صائب زنظر بازی این تازه جوانان از دل نشود دوستی یارکهن دور