-
لایک
-
ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 دل به دشمن چون ملایم شد مصفا میشود سنگ با آتش چو نرمی کرد مینا میشود
2 ای نسیم بیمروت باددستی واگذار صبح میسوزد نفس تا غنچهای وامیشود
3 چون رود بیرون ز باغ آن یوسف گل پیرهن گل به دامنگیریش دست زلیخا میشود
4 گرد عصیان بحر رحمت را نمیآرد به جوش صاف گردد سیل چون واصل به دریا میشود
5 خاکساران قدردان صحبت یکدیگرند میجهم گردی اگر از دور پیدا میشود
6 خیره میگردد نظر از پرتو خال رخش ذره این بوم و بر خورشیدسیما میشود
7 با خیال یار صحبت داشتن خوش دولتی است میبرم غیرت بر آن عاشق که تنها میشود
8 این قدر کیفیت دیدار هم میبوده است؟ تا عرق از چهرهاش گل کرد صهبا میشود
9 صائب از اندیشه آن زلف و کاکل درگذر فکر چون بسیار در دل ماند سودا میشود