- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 سر به زانوماندگان را طاق می گردد سخن چون مه نو شهره آفاق می گردد سخن
2 می کند جمعیت دل گفتگو را منتظم از پریشان خاطری اوراق می گردد سخن
3 گر بیفشارند پای خامه را ارباب فکر زود با عرش برین هم ساق می گردد سخن
4 بکر معنی را بود در سادگی حسن دگر بی صفا از زیور اغراق می گردد سخن
5 می کند گه در مزاج سردمهران کار زهر گاه زهر غصه را تریاق می گردد سخن
6 می کند این آب روشن را روان استادگی از تأمل شهره آفاق می گردد سخن
7 رشته را اندازد از چشم گهر صائب گره ناگوار طبع از اغلاق می گردد سخن