صائب تبریزی

صائب تبریزی

صائب تبریزی
صائب تبریزی

اوست روشندل که با چندین از صائب تبریزی غزل 877

غزل 877 ام از 9863 غزلیات

اوست روشندل که با چندین زبان چون آفتاب

1 اوست روشندل که با چندین زبان چون آفتاب باشدش مهر خموشی بر دهان چون آفتاب

2 می تواند شهپر توفیق شد ذرات را هر که گردد در طلب آتش عنان چون آفتاب

3 خوبی پا در رکاب مه ندارد اعتبار ای خوش آن حسنی که باشد جاودان چون آفتاب

4 خاک را زر، سنگ را یاقوت رخشان می کند هر که قانع شد به یک قرص از جهان چون آفتاب

5 گنج های بیکران غیب در فرمان اوست هر که را دادند دست زرفشان چون آفتاب

6 تا دل گرم که گردد مشرق اقبال او نور داغ عشق نبود رایگان چون آفتاب

7 از فروغ خود خجل چون شمع در مهتاب باش گر به نور خود کنی روشن جهان چون آفتاب

8 هر که را صائب دل گرمی کرامت کرده اند بر همه ذرات باشد مهربان چون آفتاب

عکس نوشته
کامنت

سوالات متداول درباره شعر اوست روشندل که با چندین زبان چون آفتاب

شاعر شعر اوست روشندل که با چندین زبان چون آفتاب چه کسی است ؟

شاعر شعر اوست روشندل که با چندین زبان چون آفتاب صائب تبریزی می باشد.

شعر اوست روشندل که با چندین زبان چون آفتاب در چه دوره‌ای سروده شده است؟

این شعر در قرن 11 سروده شده است.

قالب شعر اوست روشندل که با چندین زبان چون آفتاب چیست ؟

قالب شعر اوست روشندل که با چندین زبان چون آفتاب غزل است

مضمون اصلی شعر اوست روشندل که با چندین زبان چون آفتاب چیست؟

این شعر در دسته‌بندی شعر شاد, شعر فارسی, شعر کوتاه, عاشقانه, مرگ, می‌نوشی قرار دارد و مضمون اصلی آن شعر شاد, شعر فارسی, شعر کوتاه, عاشقانه, مرگ, می‌نوشی است.
بنر