- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 نمی بندد کمر هر کس کز او زنار برگردد مباد آن روز کز من روی زلف یار بر گردد
2 زجان سیرست هر کس می نهد انگشت بر حرفم به گرد راه گردد بخت چون از مار برگردد
3 در آن کشور که جنس من فشاند گرد راه از خود غبارآلود خجلت یوسف از بازار برگردد
4 مرا بیمارداریهای چشمی ناتوان دارد مسیحا از سر بالین من بیمار برگردد
5 بهل از من سپهر نیلگون آزرده دل باشد چه زین خوشتر که از آیینه ام زنگار برگردد؟
6 محبت رشته شیرازه است اوراق خوبی را بریزد گل اگر یک بلبل از گلزار برگردد
7 نگه چون پرتو خورشید در چشم آب گرداند چو از نظاره آن آتشین رخسار برگردد
8 دورویه تیغ زد چندان که مهر عالم افروزش برات خط نشد زان صفحه رخسار برگردد
9 اگر گل صائب آب روی خود در پای او ریزد محال است این که از خاصیت خود خار برگردد