-
لایک
-
ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 شکوه حسن فزون گردد از لباس جلال شود دو آتشه رنگ بتان ز جامه آل
2 ازان به جامه گلرنگ مایل است آن شوخی که در لباس کند خون عاشقان پامال
3 چو آب از جگر لعل آتشین پیداست صفای پیکر سیمین او ز جامه آل
4 کدام چشم ترا سیر می تواند دید کنون که قد تو از جامه یافت رنگ جمال
5 به پاکدامنی افتاده است کار مرا که جامه رانکند رنگ جز به خون حلال
6 زمین ز جلوه رنگین آن بهار امید ز باده شفقی ساغری است مالامال
7 به دور روی تو بلبل ز خجلت افشاند فروغ چهره گل را چو گرد از پرو بال
8 ز سایه در جگر خاک خون کند صائب کشید بس که به خون دامن آن بلند نهال