- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 حسن اگر جلوه دهد بر سر بازار ترا مصر زندان شود از جوش خریدار ترا
2 بوی گل می برد از کار تماشایی را حاجتی نیست به خار سر دیوار ترا
3 چشمه در فصل بهاران ننشیند از جوش بوسه می ریزد ازان لعل گهربار ترا
4 سرو بالای تو از عشق علم شد در کفر قمری از طوق، کمر بست به زنار ترا
5 این چه ظلم است که من خون خورم و تیغ کند به زبان پاک، خط از صفحه رخسار ترا
6 در دل گلشن فردوس خزان را ره نیست چون به خاطر گذرد صائب افگار ترا؟