حسن اگر جلوه دهد بر سر بازار از صائب تبریزی غزل 492

صائب تبریزی

صائب تبریزی

صائب تبریزی

حسن اگر جلوه دهد بر سر بازار ترا

1 حسن اگر جلوه دهد بر سر بازار ترا مصر زندان شود از جوش خریدار ترا

2 بوی گل می برد از کار تماشایی را حاجتی نیست به خار سر دیوار ترا

3 چشمه در فصل بهاران ننشیند از جوش بوسه می ریزد ازان لعل گهربار ترا

4 سرو بالای تو از عشق علم شد در کفر قمری از طوق، کمر بست به زنار ترا

5 این چه ظلم است که من خون خورم و تیغ کند به زبان پاک، خط از صفحه رخسار ترا

6 در دل گلشن فردوس خزان را ره نیست چون به خاطر گذرد صائب افگار ترا؟

عکس نوشته
کامنت
comment