حسن از دیدن خود بر سر بیداد از صائب تبریزی غزل 3615

صائب تبریزی

آثار صائب تبریزی

صائب تبریزی

حسن از دیدن خود بر سر بیداد آید

1 حسن از دیدن خود بر سر بیداد آید کار شمشیر ز آیینه فولاد آید

2 کشتگان تو ز غیرت همه محسود همند گرچه یکدست خط از خامه فولاد آید

3 از دل خونشده ماست نگارین پایش چون ازان زلف برون شانه شمشاد آید؟

4 نفس کامل شود از تنگی زندان بدن دیو ازین شیشه برون همچو پریزاد آید

5 دل اگر نالد ازان خنده پنهان چه عجب؟ کز نمک آتش سوزنده به فریاد آمد

6 سخن هرکه ندارد ز تأمل مغزی سست باشد، اگر از خامه فولاد آید

7 شاهد تیرگی جهل بود لاف گزاف که سگ از سرمه شب بیش به فریاد آید

8 گرچه از چهره پرد رنگ ز سیلی صائب رنگ بر روی من از سیلی استاد آید

عکس نوشته
کامنت
comment