1 تا به دل تخم عشق کشته شده است آه من در جگر برشته شده است
2 پا مزن بر حنای گریه من که به خون جگر سرشته شده است
3 آدمیزاده من از خط سبز تا نظر می فکنی فرشته شده است
4 زان میان پیچ و تابها دارم که خدایا چگونه رشته شده است!
5 خال را چون سپند نیست قرار تا ز می چهره ات برشته شده است
6 ندهم دل به نوخطان چه کنم چون قلم بر سرم نوشته شده است
7 شد ز خط خال او دراز زبان این گره را ببین که رشته شده است
8 برندارم نظر ز موی میان سوزنم مبتلای رشته شده است
9 تا ز زانو نموده ام بالین بسترم پر پر فرشته شده است
10 همچو خورشید نان من ز شفق سالها شد به خون سرشته شده است
11 نسخه زلف و سنبل و ریحان همه از روی هم نوشته شده است
12 نیست چون موج بیمم از طوفان تا عنانم ز دست هشته شده است
13 صائب از نامه ام سبک مگذر که به صد خون دل نوشته شده است