1 گلگل از می روی آتشناک جانان را ببین گلفشانی را تماشا کن، چراغان را ببین
2 ای که می گویی چرا بی دین و دل گردیده ای چشم های کافر آن نامسلمان را ببین
3 میوه فردوس را تاب نگاه گرم نیست از نظر پوشیده آن سیب زنخدان را ببین
4 سرسری چون آب ازین بستانسرا نتوان گذشت پای در دامن کش آن سرو خرامان را ببین
5 بی ثبات پا، گل از نظاره چیدن مشکل است خار دیوار گلستان شو، گلستان را ببین
6 پیش دست و تیغ او سر بر خط تسلیم نه آنگه از زخم نمایان مد احسان را ببین
7 ای که می گویی به گل خورشید را نتوان نهفت روی گردآلود آن خورشید تابان را ببین
8 عشق چون پاک از غرض گردد کمند الفت است گرد مجنون جمع این وحشی غزالان را ببین
9 خاکساری می دهد گردنکشان را خاکمال گوی شو، سر پیش پا افکنده چوگان را ببین
10 موشکافی بی حضور قلب صائب مشکل است جمع کن خود را و آن زلف پریشان را ببین
دیدگاهها **