- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 گرنبیند همچو نرگس زیر پا می زیبدش گر نخیزد پیش پای گل زجا می زیبدش
2 حسن محجوبی که با خود میکند بیگانگی گر نپردازد به حال آشنا می زیبدش
3 گل که دریک هفته خواهد شاد سازد عالمی گر بود در آشنایی بیوفا می زیبدش
4 گوهر شهوار را آرایشی در کار نیست ترک زینب گر کند،نام خدا، می زیبدش
5 می توان رودید دراندام او چون طفل اشک پرده های چشم اگر سازد قبا می زیبدش
6 از لطافت پنجه سیمین او نازکدل است ورنه خون عاشقان بیش از حنا می زیبدش
7 غیر گستاخ است،می گردد دلیر از التفات زنجیر بیجا به از لطف بجا می زیبدش
8 هرکه باشد می کند ازدیده بیگانه شرم هرکه از خود منفعل گردد حیا می زیبدش
9 این جواب آن غزل صائب که می گوید اسیر هرچه می پوشد چوگل نام خدا می زیبدش