- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 دولت ز دستگیری مردم بپابود فانوس این چراغ ز دست دعابود
2 چون غنچه هست اگر دل جمعی درین چمن در گلشن همیشه بهار رضا بود
3 دستی که شد بریده ز دامان اختیار دایم چو بهله در کمر مدعا بود
4 از بیقراری تو جهان است بیقرار شوریده نیست عالم اگر دل بجا بود
5 از راست کردن نفسی می رود به باد هر سر که چون حباب اسیر هوا بود
6 انصاف نیست بار شدن بر شکستگان پهلوی خشک خویش مرا بوریا بود
7 هر دل که نیست یاد خدا در حریم او سرگشته تر ز کشتی بی ناخدابود
8 تیغ کج است پیش سیه دل حدیث راست فرعون را به چشم عصااژدها بود
9 صائب بود ز سایه سریع الزوال تر پرواز دولتی که به بال هما بود