-
لایک
-
ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 شیشه لرزد بر خود از روز شراب غفلتم از سبک مغزی گرانسنگ است خواب غفلتم
2 جست خون مرده از خواب گرانسنگ عدم من ز بیدردی همان مست و خراب غفلتم
3 تیغ خورشید قیامت را کند دندانه دار گرچنین بر روی هم بندد سحاب غفلتم
4 گردد از باد مخالف پله خوابش گران چشم نرم افتاده است از بس حباب غفلتم
5 در زمان فیض خواب من گرانتر می شود چون سگان از صبح باشد فتح باب غفلتم
6 بود از موی سفید امید بیداری مرا بالش پرگشت آن هم بهر خواب غفلتم
7 گرچنین سنگین شود خواب از گرانجانی مرا صبح محشر می شود صائب نقاب غفلتم