-
لایک
-
ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 ز نقشهای غریب آنچه جام جم دارد دل شکسته ما بی زیاد و کم دارد
2 ز صدق و کذب سخن سنج را گزیری نیست چو صبح تیغ جهانگیر ما دو دم دارد
3 کدام روز که صد بت نمی تراشد دل؟ خوشا حضور برهمن که یک صنم دارد
4 کسی که در گره افکنده است کار مرا هزار ناخن تدبیر دست کم دارد
5 زبان دراز به خون غوطه می زند آخر زبان تیغ ز جوهر همین رقم دارد
6 سبکسری که مدارش بود به پرگویی همیشه سر به ته تیغ چون قلم دارد
7 کسی ز سعی به جایی نمی رسد صائب وگرنه دل ز تردد چه پای کم دارد؟