- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 ز نقش چپ رود آب سیه به جوی نگین ز نقش راست نگردد سیاه روی نگین
2 گهر اگر چه عزیزست هر کجا باشد بود به خانه خود بیش آبروی نگین
3 بلند نامی غربت زیاده از وطن است که پشت نقش بود در نگین به روی نگین
4 نیاز خود نبرد پیش غیر، پاک گهر بود به آب رخ خویشتن وضوی نگین
5 ز قرب، رزق نگردد نصیب بی قسمت که هست در جگر آب خشک، جوی نگین
6 توان به زحمت بسیار نامدار شدن که پشت خاتم خم شد به جستجوی نگین
7 ز بخت تیره نتابند نامجویان روی که گردد از سیهی راست گفتگوی نگین
8 خیال لعل تو هم می رود ز دل بیرون اگر رود ز نگین خانه آرزوی نگین
9 ز آرزو دل ما ساده می شود صائب به دست محو شود نقش اگر ز روی نگین