ز کوه غم دل و دست گشاده را از صائب تبریزی غزل 641

صائب تبریزی

آثار صائب تبریزی

صائب تبریزی

ز کوه غم دل و دست گشاده را غم نیست

1 ز کوه غم دل و دست گشاده را غم نیست که سنگ، بار نگردد به دل فلاخن را

2 دلیل جوهر ذاتی است با ضعیفان خلق که تیغ تیز رباید ز خاک سوزن را

3 نکرده سیر دل و چشم خوشه چینان را به خانه نقل مکن زینهار خرمن را

4 گناه ماست شب وصل اگر بود کوتاه کند به موسم حج کعبه جمع دامن را

5 به کفر و دین شده ام از صفای دل یکرنگ که رنگ ظرف بود آبهای روشن را

6 میان قهر خدا و عدو مشو حایل به انتقام الهی گذار دشمن را

7 چنان ز چشم بد خاکیان هراسانم که میل می کشم از آه، چشم روزن را

8 کشید هر که ز خصم انتقام خود صائب ز انتقام خدا امن کرد دشمن را

9 مکن دلیر نگاه آن بیاض گردن را به تیره شب مکن اندوده صبح روشن را

عکس نوشته
کامنت
comment