- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 ز جلوه تو دل آسمان فرو ریزد گل ستاره چو برگ خزان فرو ریزد
2 حلال باد بر آن شاخ گل خودآرایی که نقد خود به سر باغبان فرو ریزد
3 مجوی اختر سعد از فلک که هیهات است که ارزان از کف این سخت جان فرو ریزد
4 به آب تیغ اجل شسته باد رخساری که آبرو به در این خسان فرو ریزد
5 محیط در شکن ناودان چه جلوه کند؟ کدام شکوه مرا از زبان فرو ریزد؟
6 چنین که فاصله در کاروان هستی نیست مگر چنین گهر از ریسمان فرو ریزد
7 دل فسرده نگیرد به خویش داغ جنون تنور سرد چو گردید، نان فرو ریزد
8 خبر نکرده به بالین من قدم مگذار مباد مغز من از استخوان فرو ریزد
9 خمار کم کشد آن میکشی که چون صائب شراب صاف به دردی کشان فرو ریزد