-
لایک
-
ذخیره
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
- سوالات متداول
- شاعر
- عکس نوشته
1 ز سادگی است به فرزند هر که خرسندست که مادر و پدر غم، وجود فرزندست
2 دل درستی اگر هست آفرینش را همان دل است که فارغ ز خویش و پیوندست
3 شب آنچه مردم غافل ستاره می دانند ز آتش جگر ما شراره ای چندست
4 سخن شمرده و سنجیده گوی بی سوگند که شاهد سخنان دروغ، سوگندست
5 به زیر خاک، غنی را به مردم درویش اگر زیادتیی هست، حسرتی چندست
6 به شوربختی ازان دل نهاده ام که نمک برای تلخی بادام بهتر از قندست
7 مرا به حلقه صحبت مخوان ز تنهایی که نخل خوش ثمر من غنی ز پیوندست
8 مخور فریب شکرخند عیش چون طفلان که روی صبح به خون شسته شکرخندست
9 به عشرت ابدی برده است پی صائب به قسمت ازلی هر دلی که خرسندست