1 ز شرم قد بلند تو آب گردد سرو به زیر خاک نهان از حجاب گردد سرو
2 در آن چمن که نهال تو جلوه گر گردد ز طوق فاخته پا در رکاب گردد سرو
3 ز بس خراب شد از جلوه تو، نزدیک است که آشیانه جغد و غراب گردد سرو
4 بلند نام ز عشق است حسن هر جا هست ز جوش فاخته مالک رقاب گردد سرو
5 به خار و خس نتوان کشت شعله را، ترسم ز سوز سینه قمری کباب گردد سرو
6 ز طوق فاخته گردابها کند تصویر اگر ز شرم تو زین گونه آب گردد سرو
7 در آن ریاض که صائب قلم به کف گیرد عجب که سبز دگر از حجاب گردد سرو
دیدگاهها **