-
لایک
-
ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 ز من مدار توقع سخن از انجمنی که نیست باعث گفتار چشم خوش سخنی
2 به گرد چهره خوبان چو زلف سیری کن مکن چو خال قناعت به گوشه دهنی
3 به شوخی تو چراغی درین شبستان نیست که هم در انجمنی هم برون انجمنی
4 ز طوطیی نتوان بود کمتر ای بلبل تو هم ز بال و پر خویش سبز کن چمنی
5 چنان ز عشق تو ویران شدم که نتوان ساخت اگر ضرور شود، از زبان من سخنی
6 مکش زیاد وطن آه، کاین همان وطن است که از لباس به یوسف نداد پیرهنی
7 ز اشک و آه ضعیفان خاکسار بترس که بود مشرق طوفان تنور پیرزنی
8 شکست قدر شکر را به گفتگو صائب که دیده است چنین طوطی شکرشکنی؟