ز سر کلاه نمد را چگونه از صائب تبریزی غزل 5715

صائب تبریزی

آثار صائب تبریزی

صائب تبریزی

ز سر کلاه نمد را چگونه بردارم

1 ز سر کلاه نمد را چگونه بردارم که زیر تیغ حوادث همین سپر دارم

2 چو تخم سوخته از خاک بر نمی آید سری که من ز خیال تو زیر پر دارم

3 مرا ز برگ سفر شوق کعبه غافل کرد مگر چو آبله در راه آب بر دارم

4 دهم ز شوق جمال تو شستشوی نگاه به آفتاب اگر بی رخست نظر دارم

5 ز طوق فاخته دیوانه ای زنجیری رعونتی که ز آزادگی به سر دارم

6 توان ز دشمن دانا کناره کرد به عقل ز تیر کج حذر از راست بیشتر دارم

7 کجا به سایه بال هما کنم اقبال سعادتی که من از عشق در نظر دارم

8 ز دستگیری پیر مغان نیم نومید اگر چه همچو سبو دست زیر سر دارم

9 دل از غبار یتیمی نمی توان برداشت وگرنه بحر گره در دل گهر دارم

10 ز شوق تیغ تو از گل کنم اگر بستر زبیقراری خون خار در جگر دارم

11 به کار عالم فانی نمی رود دستم ز عجز نیست اگر دست بر کمر دارم

12 چو نی به ناخن من همچو نیشکر کردند ازین چه سود که در آستین شکر دارم

13 کدوی پوچ ز صهبا گرانبها گردد علاقه بیشتر از سر به درد سر دارم

14 گزیده است مرا پاس آشنایی خلق وگرنه آبله ها در دل از سفر دارم

15 من و جدایی و آنگاه زندگی صائب لبی به خون خود از تیغ تشنه تر دارم

عکس نوشته
کامنت
comment