-
لایک
-
ذخیره
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
- سوالات متداول
- شاعر
- عکس نوشته
1 ز چاک سینه خود هر که قبله گاهش نیست به هیچ وجه به درگاه قرب راهش نیست
2 ز آه سرد بود بادبان کشتی دل به هیچ جا نرسد هر دلی که آهش نیست
3 غرض ز وسعت میدان لامکان، شان است وگرنه غیر دل تنگ جلوه گاهش نیست
4 حضور خاطر دیوانه مشربان وحشی است من و سراسر دشتی که یک گیاهش نیست
5 ز انفعال رسیدم به این بارگاه قبول خوش آن گنه که به جز شرم عذر خواهش نیست
6 حنای عقده گشایی به ناخنی بسته است که غیر سینه مجروح دستگاهش نیست
7 به روی بستر گل خواب می کند مرغی که شب به غیر پر و بال خود پناهش نیست
8 منم که خانه به دوش توکلم ورنه کدام قطره که در بحر، خانه خواهش نیست؟
9 اگر چه گل دگری می زند به دستارش چه فتنه هاست که در نرگس سیاهش نیست
10 ز هر دلی که سفر می کند غبار ملال به غیر سینه صائب قرارگاهش نیست