- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 ای جبهه تو آینه سرنوشت ما روشن چو آفتاب به تو خوب و زشت ما
2 در پله نشیب به قارون برابرست میزان ز بس گرانی اعمال زشت ما
3 ما را به شکوه تنگی عالم نیاورد خلق گشاده است فضای بهشت ما
4 از آب خضر دانه ما سبز گشته است دست آزمای برق فنا نیست کشت ما
5 با آب شور کعبه نگردیم هم نمک تا یک دم آب تلخ بود در کنشت ما
6 چون آفتاب اگر سر ما بگذرد ز چرخ افتادگی برون نرود از سرشت ما
7 ای ابر رحمت این همه استادگی چرا؟ وقت است برق ریشه دواند به کشت ما
8 نور و صفا در آب و گل ما سرشته اند بر روی آفتاب کشد تیغ، خشت ما
9 صائب کشید شعله ز دل داغ تازه ای گل کرد شمع لاله ز دامان کشت ما