صائب تبریزی

صائب تبریزی

صائب تبریزی
صائب تبریزی

از وصال یار داغ حسرت من از صائب تبریزی غزل 2430

غزل 2430 ام از 9863 غزلیات

از وصال یار داغ حسرت من تازه شد

1 از وصال یار داغ حسرت من تازه شد همچو صبح از مهر تابان قسمتم خمیازه شد

2 تا تو رفتی برگ عیش باغ بی شیرازه شد خنده گلهای بیغم سر بسر خمیازه شد

3 دل پریشان گشت تا شد دور ازان موی میان می رود بر باد اوراقی که بی شیرازه شد

4 دید تا طرف بناگوش و لب خندان تو صبح بر خورشید تابان تلخ چون خمیازه شد

5 خاطری فارغ ز فکر نوبهاران داشتند داغ مرغان قفس از دیدن گل تازه شد

6 می شود نام بزرگان از هنرمندان بلند بیستون از تیشه فرهاد پرآوازه شد

7 ساحل دریای بی پایان به جز تسلیم نیست چاره حیرانی است حسنی را که بی اندازه شد

8 داشت از دندان مرا شیرازه اوراق حیات ریخت تا دندان، کتاب عمر بی شیرازه شد

9 گرچه عرفی پرده ساز سخن را تازه کرد این نوا از خامه صائب بلندآوازه شد

عکس نوشته
کامنت

سوالات متداول درباره شعر از وصال یار داغ حسرت من تازه شد

شاعر شعر از وصال یار داغ حسرت من تازه شد چه کسی است ؟

شاعر شعر از وصال یار داغ حسرت من تازه شد صائب تبریزی می باشد.

شعر از وصال یار داغ حسرت من تازه شد در چه دوره‌ای سروده شده است؟

این شعر در قرن 11 سروده شده است.

قالب شعر از وصال یار داغ حسرت من تازه شد چیست ؟

قالب شعر از وصال یار داغ حسرت من تازه شد غزل است

مضمون اصلی شعر از وصال یار داغ حسرت من تازه شد چیست؟

این شعر در دسته‌بندی شعر شاد, شعر فارسی, شعر کوتاه, طبیعت, عارفانه, عاشقانه, غمگین, مرگ, می‌نوشی قرار دارد و مضمون اصلی آن شعر شاد, شعر فارسی, شعر کوتاه, طبیعت, عارفانه, عاشقانه, غمگین, مرگ, می‌نوشی است.
بنر