از خسیسان چاره نبود مردم از صائب تبریزی غزل 210

صائب تبریزی

آثار صائب تبریزی

صائب تبریزی

از خسیسان چاره نبود مردم بگزیده را

1 از خسیسان چاره نبود مردم بگزیده را می شود گاهی به برگ کاه حاجت، دیده را

2 نیک بیش از بد حجاب راه بینایان شود زحمت گل بیشتر از خار باشد دیده را

3 قدر صحرای عدم را رفتگان دانند چیست توتیای چشم باشد خاک، طوفان دیده را

4 نیست در طبع گرانجانان نصیحت را اثر شور محشر برنیانگیزد ره خوابیده را

5 چشم خواب آلود را در خلوت دل بار نیست حاش لله کعبه پوشد جامه پوشیده را

6 لازم غفلت بود خواری، نبینی رهروان می کنند اکثر به پا بیدار، ره خوابیده را؟

7 از علایق فارغند آزاد مردان همچو سرو خار نتواند گرفتن دامن برچیده را

8 نیست آسان معنی پیچیده صائب یافتن رهنما از پیچ و تاب است این ره پیچیده را

عکس نوشته
کامنت
comment