- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 از خط نگاه پردگی دیده می شود مژگان شوخ، سبزه خوابیده می شود
2 نتوان به پای سعی به کنه جهان رسید در خویش هر که گشت جهان دیده می شود
3 تا راست می کنی نفس خود، بساط عمر چون گردباد چیده وبرچیده می شود
4 در پله کسی که نبیند به چشم کم سنگ سفال، گوهر سنجیده می شود
5 چشم بدست لازم آرایش جهان طاوس خرج مردم نادیده می شود
6 هر کس شود ز سنگ ملامت حریربیز چون سرمه روشنایی هر دیده می شود
7 صائب جهان خاک مقام قرار نیست منشین برآن بساط که برچیده می شود